برنامه آشپزیه تو تلویزیون ... خانم آشپزه میگه حالا سینه مونو میزاریم گرم بشه ...
شجاعی مهر میگه منظورتون سینه مرغه؟
پَ نه پَ میخوام سینه خودمو گرم کنم !
واسه رفیقم یه لیوان شربت آوردم تا تهشو خورده میگه شربت آلبالوئه؟
پَ نه پَ شربت شهادته حالا هم چشاتو ببند تا ده بشمار که دردشو حس نکنی !
فاميلمون اومده آکواريومم رو ديده ميگه غذاي مخصوص بهشون ميدي؟
نه پـَـَـ پول تو جيبي ميدم بهشون خودشون ميرن واسه خودشون غذا ميخرن
خواهرم دو ساعت خودشو درست کرده آماده شده ،میگم چیه بازم با این دوستای مسخرت داری میری دور دور؟!
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ دلمون واسه اون فاطی کُماندو ها تَنگ شده بود گُفتیم اِکیپ کُنیم یه سَر بریم مُنکرات
خونمون رو عوض کردیم به بابام میگم کی واسه خونه خط میگیری؟
میگه خط تلفن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ خط نستعلیق روزی دوبار هم از روش بنویسیم